سودان در آستانه فاجعه؛ آوارگی و گرسنگی در سایه جنگ قدرت
سرویس سیاسی فلق پرس | بحران و مناقشات در سودان ریشهای تاریخی دارد که به سالهای پایانی قرن بیستم بازمیگردد. از سال ۱۹۵۶ (استقلال)، سودان با چالشهای قومی، مذهبی و اقتصادی، و دو جنگ داخلی عمده (۱۹۵۵–۱۹۷۲ و ۱۹۸۳–۲۰۰۵) مواجه شد. آغاز جنگ های دارفور (از سال 2003) منجر به کشته و آواره شدن صدها هزار نفر شد و دیوان کیفری بینالمللی (ICC) عمرالبشیر رئیسجمهور وقت را به جنایات ضد بشریت متهم کرد.
در پی اعتراضات مردمی، عمرالبشیر در آوریل ۲۰۱۹ سرنگون شد و مرحلهای از انتقال قدرت آغاز شد؛ اما اختلافات میان ارتش سودان و نیروهای واکنش سریع بر سر تقسیم قدرت در آوریل ۲۰۲۳ به جنگ داخلی جدیدی انجامید. این درگیریها باعث بزرگترین بحران آوارگی، فروپاشی اقتصادی و آغاز موج جدیدی از خشونت جمعی و قحطی گسترده در شمال دارفور و جنوب کردفان شدهاند.
تحولات اخیر، نشانگر افزایش سهم گروههای شبهنظامی و تضعیف گسترده حاکمیت مرکزی سودان است که آینده سیاسی، امنیتی و انسانی را در هالهای از ابهام قرار داده است.
در ماههای اخیر، جنگ داخلی سودان میان نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع وارد مرحلهای بحرانی شده است. طبق گزارشهای تازهٔ سازمان جهانی سنجش ناامنی غذایی (IPC) و رسانههای جهانی از جمله NPR، US News و واشنگتن پست، وضعیت انسانی در کشور به قحطی کامل در مناطق دارفور شمالی (الفاشر) و کردفان جنوبی (کادوقلی) رسیده است. این یادداشت تحلیلی، ابعاد نظامی، انسانی، حقوقی و دیپلماتیک بحران سودان را بررسی و آینده محتمل و پیشنهادهای سیاستی را ارائه میکند. سقوط الفاشر، کانون اصلی مقاومت در غرب، نمادی از فروپاشی نهادهای حمایتی و افزایش بیسابقهی سوءتغذیه و مرگومیر ناشی از گرسنگی است که اکنون نیازمند یک واکنش بینالمللی فوری و هماهنگ است.
جنگ داخلی سودان که از آوریل ۲۰۲۳ میان ارتش سودان و نیروهای شبه نظامی واکنش سریع آغاز شد، تاکنون تلفات جانی سنگینی در پی داشته است. بر اساس تخمینهای سازمانهای بینالمللی، حدود ۴۰٬۰۰۰ نفر تاکنون جان خود را از دست دادهاند و بیش از ۱۴ میلیون نفر مجبور به ترک خانههای خود شدهاند که این عدد، بزرگترین بحران آوارگی در جهان را رقم زده است.
تا نوامبر ۲۰۲۵، شرایط از مرحلهٔ «بحران» (فاز ۳ IPC) فراتر رفته و در دو منطقه کلیدی به مرحلهٔ «قحطی» (فاز ۵ IPC) رسیده است:
- الفاشر (دارفور شمالی): این شهر که آخرین سنگر نیروهای دولتی در دارفور بود، پس از محاصره طولانیمدت توسط نیروهای واکنش سریع، سقوط کرد. گزارشها حاکی از کشتار سازمانیافته در جریان این سقوط و ممانعت عمدی از ورود کمکهای بشردوستانه است.
 - کادوقلی (کردفان جنوبی): محاصره این شهر توسط نیروهای واکنش سریع به شکل موثری دسترسی به زنجیرههای تأمین غذایی و دارویی را قطع کرده است. این امر موجب شده است که ساکنان به مصرف ریشههای گیاهی و منابع آبی آلوده روی آورند.
 
گزارش سازمان جهانی سنجش نا امنی غذایی نشان میدهد که علاوه بر این دو منطقه، ۲۰ منطقهٔ دیگر در سودان در آستانهٔ ورود به فاز قحطی قرار دارند و نیازمند مداخله فوری هستند.
الف) تحلیل نظامی و میدانی
سقوط الفاشر یک پیروزی استراتژیک بزرگ برای نیروهای واکنش سریع محسوب میشود. این واقعه سه نتیجهٔ عمده در پی داشته است:
- تسلط RSF بر دارفور: نیروهای واکنش سریع اکنون کنترل تقریباً کامل بر مسیرهای لجستیکی غرب سودان و مسیرهای انتقال منابع به چاد و جمهوری آفریقای مرکزی را در اختیار دارد. این کنترل امکان بسیج منابع مالی و نیروی انسانی را برای ادامه جنگ فراهم میکند.
 - تغییر مرکز ثقل درگیری: با تثبیت موقعیت نیروهای واکنش سریع در غرب، ارتش سودان تمرکز خود را بر دفاع از مناطق شرقی و شمال شرقی، به ویژه اطراف پورت سودان و مسیرهای منتهی به خارطوم، معطوف کرده است. درگیریها در اطراف عطبره و مناطق مرزی با اریتره تشدید شده است.
 - استفاده از سلاح گرسنگی: محاصرههای طولانیمدت و ممانعت سیستماتیک از ورود غذا و دارو، به وضوح به عنوان یک تاکتیک جنگی برای تضعیف مقاومت محلی و به زانو درآوردن جمعیت غیرنظامی به کار گرفته شده است.
 
تحلیل میدانی نشان میدهد که توان نظامی هر دو طرف به دلیل فرسایش منابع و محدودیت در تعمیر و نگهداری تجهیزات پیشرفته، رو به کاهش است، اما تاکتیکهای چریکی و کنترل زیرساختهای حیاتی، به نیروهای واکنش سریع برتری عملیاتی نسبی در مناطق روستایی داده است.
ب) وضعیت انسانی و ابعاد قحطی
بر اساس معیارهای سازمان جهانی سنجش نا امنی غذایی (IPC)، مرحله ۵ (قحطی) به این معنی است که حداقل ۲۰ درصد از جمعیت با کمبود شدید غذا روبرو هستند، بیش از ۳۰ درصد کودکان دچار سوءتغذیه حاد شدید هستند و میزان مرگ و میر روزانه به ازای هر ۱۰٬۰۰۰ نفر از ۲ نفر فراتر رفته است.
- تخمین آمارها: بیش از ۳۷۵٬۰۰۰ نفر در حال حاضر در فاز قحطی هستند. حدود ۶٫۳ میلیون نفر در فاز «فوقبحرانی» (فاز ۴) قرار دارند، که به معنای خطر بسیار نزدیک به قحطی است.
 - بهداشت عمومی: فروپاشی سیستم بهداشت، به ویژه در الفاشر، منجر به شیوع مجدد بیماریهای قابل پیشگیری مانند وبا، سرخک و مالاریا شده است. کمبود شدید آب تصفیهشده، آلودگی منابع آبی سطحی را تشدید کرده است.
 - موانع امدادرسانی: نیروهای واکنش سریع و نیروهای محلی وابسته به آن، به طور سیستماتیک مسیرهای ورود کمکها، شامل گذرگاههای مرزی از جمله عدالشرق به دارفور، را مسدود کردهاند. در مواردی، انبارهای کمکهای بشردوستانه غارت شده یا هدف قرار گرفتهاند، که این امر به شدت قابلیت عملیاتی سازمانهای امدادی را کاهش داده است.
 
ج) ابعاد حقوقی و پاسخ بینالمللی
سقوط الفاشر و گزارشهای مرتبط با کشتارهای جمعی، توجه دیوان کیفری بینالمللی (ICC) را به بالاترین سطح جلب کرده است.
- تحقیقات ICC: دادستان ارشد دیوان کیفری بین المللی تحقیقاتی مقدماتی را برای جمعآوری شواهدی مبنی بر جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت، از جمله حمله عمدی به جمعیت غیرنظامی و استفاده از قحطی به عنوان ابزار جنگی، آغاز کرده است. این امر نشاندهندهٔ افزایش ریسک مسئولیتپذیری فردی برای فرماندهان ارشد هر دو طرف درگیر است.
 - بستن دریچههای دیپلماتیک: تلاشهای میانجیگری از طریق چارچوب صلح جده (تحت نظارت عربستان سعودی و ایالات متحده) عملاً به دلیل عدم پایبندی طرفین و تغییر موازنه قدرت میدانی، متوقف شده است. اکنون اجماع فزایندهای وجود دارد که دخالت منطقهای با محوریت اتحادیه آفریقا (AU) و سازمان بیندولتی توسعه (IGAD) باید با اهداف سختگیرانهتر و مکانیسمهای نظارت مؤثرتر از سر گرفته شود.
 
د) تحلیل اقتصادی و معیشتی
تأثیر مستقیم جنگ بر اقتصاد سودان فاجعهبار بوده است:
- بخش کشاورزی: فصل زراعی ۲۰۲۵-۲۰۲۶ به دلیل آوارگی کشاورزان، تخریب بذرها و فقدان امنیت در مناطق حاصلخیز، عملاً نابود شده است. پیشبینی میشود تولید غلات تا ۷۰ درصد کاهش یابد.
 - تورم و ارز: نرخ تورم عمومی از ۳۰۰ درصد در آغاز درگیریها به بیش از ۴۵۰ درصد در نوامبر ۲۰۲۵ رسیده است. نوسانات شدید نرخ ارز محلی در برابر دلار آمریکا، قدرت خرید خانوادهها را به صفر رسانده است.
 - سیستم بانکی: بخش اعظم زیرساختهای بانکی در خارطوم تخریب یا غیرفعال شده است. عدم دسترسی به خدمات مالی، پرداختهای کوچک و معاملات محلی را متوقف کرده و وابستگی کامل به پول نقد و سیستمهای مبادله سنتی را تقویت کرده است.
 
اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، بحران اقتصادی به یک قحطی طولانیمدت در سطح ملی تبدیل خواهد شد که مدیریت آن بسیار دشوارتر از بحرانهای کوتاهمدت خواهد بود.
سناریوهای محتمل (۳ تا ۶ ماه آینده)
بر اساس تحولات نظامی و وضعیت انسانی کنونی، سه سناریوی اصلی برای دوره نوامبر ۲۰۲۵ تا می ۲۰۲۶ قابل پیشبینی است:
سناریو ۱: تثبیت قدرت منطقهای RSF و گسترش قحطی (محتملترین)
- توصیف: نیروهای شبه نظامی واکنش سریع، کنترل بلامنازع خود را بر دارفور و کردفان تثبیت میکند و از این مناطق به عنوان پایگاهی برای حملات محدود به سمت شمال (نهر نیل) و جنوب استفاده میکند. SAF در شرق مستقر باقی میماند.
 - نتیجه انسانی: قحطی از فاز ۵ در الفاشر و کادوقلی به مناطق مجاور (شمال کردفان، دارفور مرکزی) سرایت میکند. سازمانهای امدادی توانایی خروج نیروها را از دست میدهند یا مجبور به کار تحت کنترل مستقیم گروههای مسلح میشوند.
 - پیامد دیپلماتیک: فشار بینالمللی افزایش مییابد، اما فقدان اهرم نظامی یا سیاسی مؤثر، منجر به قطعنامههای سازمان ملل بدون اجرای قوی میشود.
 
سناریو ۲: آتشبس انسانی محدود و مذاکرات مجدد تحت نظارت منطقهای
- توصیف: پس از افزایش انتقادات بینالمللی و تهدید تحریمهای هدفمند علیه فرماندهان نیروهای واکنش سریع، هر دو طرف تحت فشار متحدان منطقهای خود (از جمله مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس) مجبور به پذیرش آتشبسهای کوتاهمدت (۷۲ ساعته) میشوند.
 - نتیجه انسانی: بازگشایی موقت و نظارتشده کریدورهای بشردوستانه به سمت الفاشر و کادوقلی، که منجر به کاهش فوری نرخ مرگومیر ناشی از گرسنگی میشود، اما مشکل ریشهای کمبود غذا حل نمیشود.
 - پیامد دیپلماتیک: فعال شدن مجدد مذاکرات با چارچوب رهبری مشترک AU و IGAD، با هدف ایجاد مناطق حائل تحت کنترل نیروهای منطقهای.
 
سناریو ۳: شکست کامل مذاکرات و بازگشت درگیریهای شهری بزرگ
- توصیف: ارتش سودان تلاش برای بازپسگیری خارطوم از طریق حملات گسترده هوایی و زمینی آغاز میکند، در حالی که نیروهای واکنش سریع از کنترل خود بر غرب برای دور زدن نیروهای دولتی استفاده میکند.
 - نتیجه انسانی: وقوع موج جدیدی از آوارگان داخلی (بیش از ۳ میلیون نفر جدید) در شمال و شرق. تخریب مجدد زیرساختهای حیاتی در خارطوم و جمیعه.
 - پیامد حقوقی: تشدید جنایات جنگی و افزایش شواهد برای محاکمات آتی در ICC.
 
توصیههای سیاستی عملی
به نظر می رسد برای جلوگیری از تبدیل قحطی کنونی به فاجعه ملی باید اقدامات زیر به صورت فوری انجام شود:
- اعمال فشار برای آتشبس بشردوستانه قابل راستیآزمایی: اولویتبندی برقراری آتشبس فوری و بدون قید و شرط در شعاع ۵۰ کیلومتری الفاشر و کادوقلی. این آتشبس باید توسط مکانیسمهای ناظر منطقهای (مثلاً نیروهای اتحادیه آفریقا مستقر در منطقه) نظارت شود.
 - تأمین و ایجاد کریدورهای امن چندمسیره:
- مسیر چاد – دارفور: ایجاد منطقه پروازممنوع برای پروازهای امدادی از طریق مرز چاد به شمال دارفور، با تضمین امنیت توسط نیروهای منطقهای تحت مجوز شورای امنیت سازمان ملل.
 - مسیر سودان جنوبی – کردفان: بازگشایی و تأمین امنیت مسیر زمینی از بونگ به کادوقلی، با استفاده از ظرفیتهای لجستیکی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در منطقه.
 
 - اولویتبندی امداد غذایی فوری و درمان سوءتغذیه: بسیج سریع منابع برای تأمین مواد غذایی درمانی آماده مصرف و تجهیز کلینیکهای سیار. نیاز فوری به تخمین میزان نیاز سالانه
 - ایجاد سازوکار نظارت بر ممانعت از امدادرسانی (Accountability Mechanism): هرگونه ممانعت عمدی از ورود کاروانهای امدادی توسط هر یک از طرفین درگیر باید به صورت عمومی و فوری در شورای امنیت گزارش شده و مستقیماً به پروندههای تحقیقاتی ICC ضمیمه شود.
 - برنامههای احیای معیشتهای خرد: در مناطقی که امنیت نسبی برقرار میشود، اجرای سریع برنامههای پرداخت نقدی مشروط (Cash Transfers) برای کمک به احیای بازارهای محلی و تأمین بذر مورد نیاز برای فصل زراعی بعدی، به جای اتکا صرف به کمکهای مستقیم غذایی.
 
سودان در آستانه فاجعه – پیوست موضع ایران
در سالهای اخیر، بهویژه از زمان آغاز درگیریهای خونین میان ارتش سودان (Sudanese Armed Forces – SAF) و نیروهای واکنش سریع (Rapid Support Forces – RSF) در آوریل ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی ایران سیاستی محتاطانه، اما استراتژیک در قبال بحران سودان اتخاذ کرده است. این منازعه که ریشه در رقابت قدرت میان ژنرالهای ارشد (عبدالفتاح البرهان و محمد حمدان دقلو یا حمیدتی) دارد، پیامدهای گستردهای بر ثبات منطقه شرق آفریقا و دریای سرخ داشته است.
ایران تلاش کرده است تا ضمن حفظ رویکرد اصولی خود در حمایت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای اسلامی، از کشیده شدن بحران سودان به عرصه رقابتهای منطقهای و تقابل نیابتی میان قدرتهای دیگر جلوگیری کند. این موضعگیری ناشی از درک این حقیقت است که دخالت مستقیم یا حمایت صریح از یکی از طرفین، میتواند منافع بلندمدت ایران در آفریقا را به خطر اندازد و روابط ایران با دولت رسمی (در صورت پیروزی هر یک از طرفین) را با چالش مواجه سازد. موضع ایران همواره بر دیپلماسی منطقهای و اجتناب از تبدیل شدن سودان به یک «یمن دیگر» تأکید داشته است.
سودان همواره از دهه ۱۳۷۰ شمسی (۱۹۹۰ میلادی) تا کنون، یکی از کانونهای مهم و استراتژیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در شرق و شمال آفریقا بوده است. این اهمیت نه تنها ریشه در اشتراکات فرهنگی و مذهبی (هرچند محدود) دارد، بلکه عمدتاً ماهیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آن را میطلبد.
موقعیت جغرافیایی سودان در ساحل دریای سرخ و مجاورت آن با مصر، اتیوپی، اریتره و همچنین نزدیکی به تنگه بابالمندب، این کشور را به نقطهای راهبردی برای ایران تبدیل کرده است. کنترل یا نفوذ در این منطقه، برای تضمین امنیت خطوط کشتیرانی بینالمللی و همچنین مقابله با نفوذ اسرائیل و ائتلافهای غربی-عربی در شاخ آفریقا، حیاتی است.
ایران در سیاست کلان آفریقایی خود، بر اصل بنیادین حاکمیت مستقل و تمامیت ارضی کشورهای آفریقایی تأکید دارد. این رویکرد در تقابل مستقیم با سیاستهای مداخلهجویانه برخی قدرتهای منطقهای (مانند امارات و عربستان سعودی) است که به دنبال تغییر موازنه قدرت داخلی در کشورهای همسایه هستند. ایران معتقد است که هرگونه راهحل باید از طریق مکانیزمهای داخلی و با محوریت مردم سودان حاصل شود، و هرگونه مداخله خارجی، ماهیت بحران را پیچیدهتر میکند.
روابط دو کشور مسیری پرنوسان را طی کرده است که درک موضع کنونی ایران بدون شناخت این پیشینه ممکن نیست:
در طول دوران ریاست جمهوری عمرالبشیر (دهههای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰)، روابط ایران و سودان روابطی نزدیک و مبتنی بر همکاریهای نظامی، امنیتی و فرهنگی بود. ایران در این دوره به ارتش سودان کمکهای آموزشی، مستشاری و فنی در زمینههای دفاعی ارائه میداد. حضور فرهنگی ایران در خارطوم فعال بود و سودان بهعنوان یکی از شرکای مهم ایران در منطقه شاخ آفریقا محسوب میشد. این روابط در اوج خود، زمینهساز چالشهای جدی برای محور عربی-غربی در منطقه بود.
همزمان با آغاز عملیات طوفان قاطعیت در یمن و تحت فشارهای شدید عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دولت عمرالبشیر مجبور به تغییر رویکرد شد. در سال ۱۳۹۴، روابط دیپلماتیک میان تهران و خارطوم قطع شد و سودان رسماً به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان علیه یمن پیوست.
پس از سرنگونی عمرالبشیر در سال ۲۰۱۹ و روی کار آمدن دولت انتقالی، زمینه برای بازگشت تدریجی روابط فراهم شد. ایران تلاش کرد تا با احتیاط، از فرصتهای دیپلماتیک برای کاهش نفوذ رقبای منطقهای استفاده کند. مذاکرات برای بازگشایی سفارتخانهها و گسترش همکاریهای تجاری و بشردوستانه در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ آغاز شد. این روند نشاندهنده این بود که سودان دیگر بهطور کامل در بلوک مقابل ایران قرار نگرفته است.
با شروع درگیریهای نظامی در خارطوم و مناطق دیگر سودان، موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران بسیار حسابشده و مبتنی بر اصول سهگانه زیر تنظیم گردید، که عمدتاً از طریق بیانیههای رسمی وزارت امور خارجه و سخنگویان این وزارتخانه اعلام شد:
اولین و مهمترین محور بیانیههای ایران، تأکید مطلق بر حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سودان بود. این موضع به وضوح در برابر هرگونه تلاش برای تجزیه سودان یا مداخله نظامی خارجی برای حمایت از هر یک از جناحهای داخلی صورت گرفت. این امر با سیاست کلی ایران در قبال منازعات داخلی در سوریه، یمن و عراق همراستا است.
ایران همواره طرفین درگیر (SAF و RSF) را به خویشتنداری، توقف فوری خشونت و بازگشت به میز مذاکره فراخوانده است. بیانیهها بر ضرورت یک گفتوگوی ملی فراگیر که تمامی طیفهای سیاسی سودان را در بر گیرد، تأکید کردهاند. ایران دخالت نظامی خارجی را عامل اصلی تشدید بحران دانسته و هرگونه راهحل خارجی را مردود میداند.
موضع ایران به شدت انتقادی نسبت به نقش قدرتهای منطقهای، بهویژه امارات متحده عربی و عربستان سعودی، بوده است. ایران معتقد است که حمایتهای خارجی از RSF یا حتی تلاش برای میانجیگری تحت نفوذ، صرفاً به دنبال تأمین منافع ژئوپلیتیک این کشورها در ساحل دریای سرخ است، نه ثبات سودان.
تحلیل تحولات نظامی از منظر ایران:
در تحلیلهای داخلی، سقوط دولت مرکزی و هرج و مرج ناشی از جنگ داخلی، بهعنوان تهدیدی برای امنیت مرزهای خود ایران (بهطور غیرمستقیم از طریق بیثباتی دریای سرخ) و همچنین فرصتی برای قدرت گرفتن رقبای اصلی تلقی میشود.
از منظر دکترین سیاست خارجی ایران، بحران سودان یک آزمون مهم برای سنجش قدرت دیپلماسی منطقهای و سنجش نفوذ رقبای سنتی در آفریقا است.
بازگشت روابط تهران–خارطوم، برای ایران اهمیتی مضاعف دارد. این امر میتواند زمینهساز گسترش همکاریهای اقتصادی، فرهنگی، و در بلندمدت، تقویت موقعیت ایران در کریدورهای دریایی حیاتی خاورمیانه و آفریقا باشد.
علیرغم ملاحظات سیاسی، ایران همواره بر ضرورت ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم سودان تأکید کرده است. این کمکها، ابزاری برای حفظ ارتباطات مردمی و نمایش حسن نیت در بحبوحه جنگ داخلی هستند.
موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سودان را میتوان در پارادوکس دیپلماتیک زیر خلاصه کرد:
حمایت سیاسی و اصولی از دولت مرکزی و تمامیت ارضی سودان، دعوت بیطرفانه به گفتوگوی ملی میان طرفهای درگیر، مخالفت قاطع با هرگونه مداخله خارجی نظامی یا سیاسی، و تلاش برای بازگشت روابط سازنده و دوجانبه بر پایه احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر.
تهران در حال حاضر از درگیری مستقیم در این بحران اجتناب میکند و تلاش دارد با حفظ کانالهای ارتباطی با همه طرفها، در صورت امکان، نقشی حمایتی از یک راهحل سیاسی داخلی ایفا کند. چشمانداز بلندمدت ایران، جلوگیری از تبدیل سودان به یک دولت شکستخورده و تحت نفوذ قدرتهای رقیب در ساحل استراتژیک دریای سرخ است.
۶. منابع و استنادها
- Integrated Food Security Phase Classification (IPC) – گزارش نوامبر ۲۰۲۵.
 - NPR: «Nearly 400,000 people are starving in Sudan», ۳ نوامبر ۲۰۲۵.
 - Washington Post: «Famine is gripping two regions of war-torn Sudan», ۳ نوامبر ۲۰۲۵.
 - Reuters: «ICC prosecutors probing reports of mass killings in Sudan’s al-Fashir», ۳ نوامبر ۲۰۲۵.
 - Al Jazeera: «Humanitarian disaster worsens across Sudan after RSF takes over El-Fasher», ۲ نوامبر ۲۰۲۵.
 - US News: «Hunger Monitor Confirms Famine in Darfur’s Al-Fashir», ۳ نوامبر ۲۰۲۵.
 - OCHA (دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل) – گزارشهای عملیاتی ماه اکتبر و نوامبر ۲۰۲۵.
 - بررسیهای تحلیلی مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و آفریقا (CSMES) – برآورد میدانی نوامبر ۲۰۲۵.
 - بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مورد تحولات سودان (فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲).
 - گزارش خبرگزاری ایرنا و تسنیم درباره دیدگاه ایران نسبت به گفتوگوی ملی در سودان.
 - گزارشهای تحلیلی رسانههای منطقهای (الجزیره، العربیه) در مورد احیای روابط ایران و سودان (سپتامبر ۲۰۲۳).
 - بولتنها و یادداشتهای تحلیلی دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (سال ۲۰۲۴).
 
 




ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0